Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-04-29@12:44:20 GMT

لرزه دنا در زمستان سی سخت

تاریخ انتشار: ۵ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۱۰۳۶۵۷

لرزه دنا در زمستان سی سخت

ساعت از 10 شب چهارشنبه 29 بهمن ماه گذشته بود که زمین زیرپای ساکنان شهر سی‌سخت لرزید؛ ‌لرزه‌ای به بزرگی ۵.۶ ریشتر که کشته‌ای برجا نگذاشت اما مردم را آواره شب‌های سرد کوهستان دنا کرد.

خانه‌های بسیاری تخریب شد و مردم این منطقه گردشگری راهی کوچه‌ و خیابان شدند. حالا یک هفته بعد از زلزله مردم نگران آینده هستند؛ خیره می‌شوند به سپیدی برف‌های دنا و در ذهنشان حساب و کتاب می‌کنند که چطور دوباره به روال سابق برگردند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
گذشته‌ای که به قول رضا از اهالی سی‌سخت: «حتی پیش از زلزله هم تعریفی نداشت.» کرونا برای این منطقه هدف گردشگری چیزی نبود جز چشم انتظاری برای تمام شدن همه‌گیری و جیب‌هایی که هر روز خالی‌تر می‌شد. شهر سی‌سخت در ۳۵ کیلومتری شمال‌غربی شهر یاسوج و مرکز شهرستان دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد است. شهری کوچک لمیده در دامنه کوهستان که به‌خاطر مناطق طبیعی گردشگری‌اش مانند منطقه حفاظت شده دنا، قله دنا، چشمه میشی و... از یاسوج تا اصفهان و شیراز و بهبهان مسافران را به خود جذب می‌کند، یا بهتر است بگوییم جذب می‌کرد. معیشت مردم این خطه از گردشگری در کنار کشاورزی و باغداری تأمین می‌شد و آن طور که حمید پناهی فرماندار شهر سی‌سخت می‌گوید 3 اقامتگاه بومگردی در شهر سی سخت آسیب دیده‌اند: «به هرحال یک سال زلزله، یک سال سیل، امسال هم کرونا بود و حالا این زلزله هم به آن اضافه شد که همه اینها معیشت مردم را تهدید می‌کند.» او از اختصاص بسته‌های معیشتی به مردم می‌گوید و وام‌های بلاعوضی که قرار است دولت به مردم بدهد. اما کیست که نداند در این آشفته بازار قیمت‌ها، چه به روز مردم این شهر خواهد آمد. پناهی از آسیب به خانه‌های خشتی و گلی روستای گردشگری «کریک» در نزدیکی سی‌سخت می‌گوید و ابراز تأسف می‌کند؛ روستایی که به ماسوله جنوب کشور معروف است. بیت‌الله محرابی یکی از ساکنان شهر سی‌سخت است که با تشکیل ستادی مردمی مشغول تقسیم عادلانه و منظم کمک‌های اهدایی به زلزله‌زدگان است. همین طور که حرف می‌زند حواسش به کارها هم هست: «حکمت خدا بود که مردم زیر سقف نبودند. ما برای روزی گریه می‌کنیم که تهران زلزله بیاید و خدا به داد مردم برسد. ما که یک شهر کوچک هستیم هنوز امکانات به دست ما نرسیده است.» او از خسارات به باغ‌های میوه و خراب شدن دیوارهای اطراف‌ آنها می‌گوید: «مثل اینکه با بیل مکانیکی همه دیوارهای باغ‌ها را خراب کرده باشند. سیم کشی‌ها بهم ریخته و خانه‌های داخل باغ‌ها کلی آسیب دیده‌اند فقط خدا را شکر که فصل میوه نبود. الان یک دانه بلوک چهار هزار تومان است، حالا اگر باغ هزار متر باشد شما ببینید چقدر پول آن می‌شود.» او وقتی این رقم‌ها را می‌گذارد کنار هزینه ساخت خانه مسکونی آه بلندی می‌کشد و از مشاهداتش در سی‌سخت می‌گوید: «بعضی از ساکنان که کم هم نیستند آنقدر فقیرند که با وجود همه صدماتی که به خانه‌شان وارد شده می‌گویند نمی‌توانیم تخریب کنیم و همین طور ریسک می‌کنیم و دوباره همانجا زندگی می‌کنیم. کسانی هم هستند که هنوز قسط وام مسکن جدیدشان را می‌دهند اما خانه خراب شده.» او با اشاره به کمک‌های مردم سی‌سخت در حادثه سقوط هواپیما در یاسوج که آن هم دقیقاً تاریخ 29 بهمن سال 96 در کوهستان دنا اتفاق افتاد، می‌گوید: «مردم این شهر در قضیه سقوط هواپیما سنگ تمام گذاشتند. خودشان به قله رفتند و جنازه‌ها را پایین آوردند و از خانواده‌‌هایی که بعضی‌ها تا 4 ماه منتظر جسد بچه‌شان بودند، پذیرایی و میهمان نوازی کردند و الان انتظار داریم مردم هم به فکر ما باشند.» خانه پدری‌ یحیی صد درصد تخریب شده است. آن‌طور که می‌گوید زمان حرف زدن مشغول نگاه کردن به ویرانه‌های خانه‌ای است که در آن به دنیا آمده و قد کشیده، لابد به خاطراتش فکر می‌کند. او از باغ کوچک انگوری می‌گوید که در دامنه جاده کوهستان داشته و حالا کاملاً زیر و رو شده: «آلونک باغ را به مسافران کرایه می‌دادیم و منبع درآمد ما در بهار و تابستان بود. از باغ و محصول که سودی نداشتیم اما همان آلونک برای زندگی ما غنیمت بزرگی بود.» او از باغ‌ تفریحی یکی از دوستانش می‌گوید که رونقش با کرونا از دست رفته بود و حالا دیوارهایش یکسره ترک برداشته. بسیاری از ساکنان سی‌سخت برای امرار معاش سوئیت و آلونک‌هایی در باغ‌های خود ساخته‌اند که تا پیش از کرونا منبع درآمد نصفه نیمه‌ای داشته اما در زلزله خسارت زیادی دیده است. احسان آزاد اهل سی‌سخت است و پیمانکار ساخت و ساز، او که خانه‌اش تبدیل به کمپ نیروهای امدادی شده از جغرافیای اقتصادی مردم شهر و روستاهای اطراف می‌گوید: «کرونا خیلی به مردمی که در باغ‌ها سوئیت داشتند و به مسافران کرایه می‌دادند آسیب وارد کرد حالا هم که با خاک مساوی شده. خود باغ برای مردم محصول زیادی نداشت و حتی مجبور بودند برای نگهداری از جیب هم مایه بگذارند. تازه 10 یا 15 سالی بود که مردم از این راه کسب درآمد می‌کردند.» او می‌گوید حالا بزرگترین نگرانی او و همه اهالی منطقه بدتر شدن اوضاع اقتصادی و معیشتی است؛ وضعیتی که پیش از این هم تعریفی نداشت: «مردم مجبور بودند چند کار را با هم انجام بدهند تا بتوانند زنده بمانند نه اینکه زندگی کنند. اگر کمک‌های دولتی نباشد و فراموش شویم چند وقت دیگر آمار بالای افسردگی را خواهید دید. شرایط به لحاظ اقتصادی برای خیلی‌ها وحشتناک است.» اجاره سوئیت بخشی از شیوه‌ای بود که می‌شد از گردشگری پولی به‌دست آورد. باغ‌های میوه با خشکباری که از آنها تولید می‌شد نیز نوع دیگری از کسب درآمد اهالی است و بسیاری از مردم با فروختن میوه تازه یا خشک شده به مسافران امرار معاش می‌کردند که حالا با از بین رفتن زیرساخت‌های گردشگری و همین طور باغ‌ها معلوم نیست چطور در آینده باید از این راه زندگی کنند. مهدی پورانصاری راهنمای بین‌المللی گردشگری که از نزدیک شاهد تخریب در سی‌سخت بوده و در این مدت چند بار از یاسوج به آنجا رفته است با اشاره به همین درآمدهای اندک مانند فروش محصولات کوهستانی، سبزی کوهی یا صنایع دستی توسط مردم به گردشگران، زلزله را ضربه سختی به اقتصاد مردم می‌داند: «یکی از روستاهایی که گردشگر زیادی به خود جذب می‌کرد، روستای کریک بود که یکی از جاذبه‌هایش خانه‌های خشتی و گلی آن بود. مردم این روستا افراد تنگدستی هستند که از راه کار کردن روی زمین‌ها و باغ‌های کوچک کشاورزی در کنار گردشگری زندگی خود را می‌چرخاندند اما حالا با تخریب بخشی از خانه‌های این روستا باید دید چه به روز مردم آن خواهد آمد.» او که دبیر کمیته آزمایشگاه مصالح یاسوج هم هست، بحث مهم دیگر را بازسازی خانه‌های تخریب شده در سی‌سخت می‌داند و اینکه وام‌های بلاعوض نمی‌تواند از پس آن بر بیاید: «الان خرید یک در فلزی 30 میلیون تمام می‌شود و برای بازسازی یک خانه معمولی 200 میلیون نیاز است. سیمان سهمیه‌بندی و مصالح گران است و وقتی مردم شروع به تعمیر و ساخت و ساز کنند، مشکلات جدیدی هم اضافه خواهد شد. من عقیده دارم مشکلات این زلزله تا یکی دو سال دیگر ادامه خواهد داشت.» اما یکی از نگرانی‌هایی که مهدی‌پور انصاری به آن اشاره می‌کند فراموش شدن مردم شهر است که شاید باعث مهاجرت از این شهر زیبا به یاسوج شود؛ یاسوجی که یکی از مشکلاتش بالا رفتن نرخ حاشیه‌نشینی است و آن طور که پیداست باید منتظر موج جدیدی از ورود حاشیه‌نشینان باشد.  

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: شهر سی سخت سی سخت باغ ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۱۰۳۶۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اتوبوس‌هایی که به فرمان خانم‌ها حرکت می‌کنند

ایسنا/خراسان رضوی تا چند سال پیش، انجام برخی مشاغل در انحصار مردان بود و از آنجا که دیدگاه عمومی جامعه نسبت به زنان، پرداختن به مشاغل آسان و متناسب با روحیات زنانه بود، زمینه فعالیت بانوان در اینگونه مشاغل فراهم نشد و ورود آن‌ها به عرصه‌ شغل‌های سخت و مردانه دور از انتظار بود اما امروزه این دیدگاه‌ تغییراتی داشته است.

ما امروز شاهد حضور و فعالیت بانوان در مشاغل مختلف از جمله مشاغل سخت و پرمخاطره هستیم و شاید بتوان گفت مرزبندی بین مشاغل، دیگر مانند گذشته پررنگ نیست. یکی از مشاغلی که در حال حاضر بانوان زیادی در آن فعالیت دارند، رانندگی با وسایل نقلیه سنگین از جمله اتوبوس است.

در یکی از تجربه‌های خود با خانمی که به عنوان راننده اتوبوس مشغول فعالیت بود، گفت‌وگویی داشتم. زمان زیادی را در ایستگاه اتوبوس منتظر خط ۹۴ بودم اما خبری از اتوبوس نبود تا اینکه اتوبوس کمکی وارد ایستگاه شد و جمعیت مسافران منتظر و شاید کمی مضطرب، سوار اتوبوس شدند، اتوبوسی که راننده آن یک خانم بود.

 ژاله شندزی که ۵ سال سابقه رانندگی در جاده و اتوبوس بین ‌شهری را نیز در کارنامه دارد، با بیان اینکه از حدود ۸ سال پیش به عنوان راننده اتوبوس درون‌شهری در مشهد فعالیت دارد، اظهار کرد: شغل ما سخت است اما من عاشق کارم هستم، به همین دلیل این شغل برای من سهل و آسان است. من از طریق این شغل با مردم در ارتباط هستم.

وی در خصوص نوع برخورد مردم با یک راننده خانم گفت: مردم از رانندگان خانم استقبال خوبی می‌کنند، شاید به دلیل اینکه رانندگان خانم احتیاط بیشتری دارند، البته زمان‌هایی هم بوده که با دیدن یک راننده اتوبوس زن متعجب شوند و نگران سلامتی خود باشند اما بعد از پیاده شدن من را تشویق و با محبت برخورد کردند.

شندزی افزود: وقتی مسافران با گفتن یک خسته نباشید یا یک لبخند، رضایت خود را نشان می‌دهند، این رفتارهای محبت‌آمیز در نحوه کار من تاثیر زیادی دارد. من عاشق مردم هستم، بنابراین خستگی برایم معنایی ندارد.

این راننده اتوبوس در خصوص چالش‌های پیش‌ روی رانندگان خانم عنوان کرد: مهمترین چالش برای ما رانندگان خانم این است که اضافه ‌کار داشته باشیم. ما بانوان مسئولیت خانه‌داری هم داریم، بنابراین باید هم برای کار خانه‌داری وهم کار بیرون از خانه برنامه‌ریزی کنیم، به همین دلیل اضافه‌ کاری شرایط را برای ما دشوار می‌کند.

وی ادامه داد: چالش‌ دیگری که در حال حاضر با آن روبه‌رو هستیم این است که از هر سه جمعه تعطیلی، یک روز تعطیل باشیم که این هم نوعی اضافه کار محسوب می‌شود. در سال‌های گذشته ما یکی در میان جمعه‌ها تعطیل بودیم و اوضاع بهتر بود. امیدوارم شرایط به روال قبل برگردد.

شنذری که علاوه بر شغل رانندگی با اتوبوس به کارهای هنری از جمله تهیه‌کنندگی تئاتر نیز مشغول است، تصریح کرد: اغلب دوستانم می‌گویند کار هنری با شغلی که داری سنخیت ندارد و به لحاظ فضای کاری، یکی آرام و منعطف و دیگری سخت و پرتنش است، چطور این دو کار را با هم انجام می‌دهی؟

این راننده اتوبوس گفت: حقیقت این است که ما خانم‌ها به طور کلی این توانایی و انعطاف را داریم که مشاغل مختلف را در کنار هم مدیریت کنیم، مانند بسیاری از بانوان که خانه‌دار هستند و در کنار آن مشاغل دیگری نیز دارند. برای من مدیریت کار خانه‌داری، کار هنری و شغل رانندگی اهمیت دارد و همیشه به گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌کنم که به هیچکدام لطمه‌ای وارد نشود.

وی در خصوص نحوه برخورد همکاران مرد خاطرنشان کرد: همکاران ما بیشتر مردان هستند اما همراهی، همکاری و حمایت لازم را دارند و هر زمان نیاز باشد، کمک می‌کنند.

شنذری با اشاره به نحوه برخورد خانواده خود با این شغل عنوان کرد: خانواده با شغل من هیچ مشکلی ندارند و هنگامی که این شغل را انتخاب کردم، با استقبال آن‌ها روبه‌‎رو شدم و بیان کردند که باعث افتخارشان هستم.

این راننده اتوبوس بیان کرد: اگرصلاحیت رانندگی با وسایل نقیله سنگین برای بانوان وجود نداشت، این حرفه از سمت راهنمایی و رانندگی تایید نمی‌شد اما صدور گواهی‌نامه پایه یک، برای خانم‌ها نشان‌دهنده تایید صلاحیت آن‌ها است. اگر همچنان این حرفه در جامعه ما مورد قبول افراد خاصی نیست، موضوع دیگری است. به نظر من انجام این شغل با رعایت تمامی شئونات لازم، نشانه توانمندی زنان است و من به این توانایی خانم‌ها افتخار می‌کنم.

وی در خصوص انتظارش از مردم به عنوان یک راننده اتوبوس تصریح کرد: مردم بسیار فهیم هستند و بسیاری از موارد را رعایت می‌کنند، تنها خواهش من به عنوان یک راننده اتوبوس درون‌شهری این است که اگر گاهی هنگام خدمت‌رسانی اتوبوس دیر به ایستگاه می‌رسد، شهروندان صبوری کنند، زیرا ممکن است برخی زمان‌ها عوامل مختلفی از جمله کمبود ماشین، ترافیک، نقص فنی و... موجب تاخیر اتوبوس شود.

شنذری اضافه کرد: هر شغلی مشکلات و سختی‌های خود را داشته و در کار ما نیز نقص‌ها و کمبودهایی وجود دارد اما وقتی خوشحالی و شعف مردم را می‌بینیم و مشاهده می‌کنیم که از کار ما راضی هستند، دیگر کمبودها به چشم نمی‌آید و انجام کار برای ما خوشایند می‌شود.

در ادامه با چند نفر از مسافران اتوبوس گفت‌وگو کردم و نظرات آن‌ها را در خصوص رانندگی خانم‌ها پرسیدم. ابتدا به سراغ دانش‌آموزانی رفتم که در صندلی آخر اتوبوس نشسته و مشغول گپ‌وگفت‌ بودند. سارا که دانش‌آموز دوره دوم دبیرستان بود، اظهار کرد: من اغلب اوقات با اتوبوس به خانه برمی‌گردم و از اینکه در این مسیر گاهی اوقات با رانندگان خانم روبه‌رو می‌شوم، جای خوشحالی دارد. بسیاری از مواقع رانندگی‌ خانم‌ها از آقایان بهتر است، زیرا با ملاحظه رانندگی می‌کنند.

نعیمه که همراه سارا بود، به میان صحبت‌های دوستش پرید و گفت: من قبلا که سوار اتوبوس می‌شدم و راننده، خانم بود کمی مضطرب می‌شدم و برای سوار شدن شک و تردید داشتم، اما الان این موضوع برای من عادی شده، زیرا رانندگان خانم توانسته‌اند خود و توانایی خود را ثابت کنند.

خانم میانسالی که از خرید به خانه برمی‌گردد و چرخ خرید خود را به سختی نگه داشته است، عنوان کرد: من همیشه آرزو داشتم که بتوانم روزی مشاغل سخت مانند این کار را انجام دهم و الان وقتی این رانندگان خانم را می‌بینم وافعا خوشحال می‌شوم، انگار خودم به آرزویم رسیده‌ام.

علیرضا از دیگر مسافران اتوبوس که در ردیف‌های جلو و صندلی نزدیک به راننده نشسته بود، بیان کرد: در ابتدا که سوار اتوبوس شدم، از اینکه راننده خانم بود کمی تعجب کردم اما بعد مشاهده کردم که واقعا رانندگی خوبی دارند و به کارشان مسلط هستند.

راننده اتوبوس تنها یکی از صدها مواردی است که خانم‌ها توانایی خود را نشان‌ داده‌ و به اثبات رسانده‌اند. قطعا اگر مجال و زمینه فراهم باشد و زنان نیز نسبت به مردان به طور برابر از امکانات برخوردار شوند، زمینه بروز و ظهور استعدادهای بیشتری در زمینه‌های مختلف را شاهد خواهیم بود.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • پس‌لرزه عروسی دختر در هتل گران | تکلیف خودتان را از حیث اقتصادی روشن کنید | چرا همیشه صحبت شما و فرزندانتان است؟
  • بیشترین نرخ بیکاری متعلق به این استان کردنشین است
  • موزه مردم شناسی رختشویخانه - زنجان
  • البرزنشین مهمان خانه های مردم در شبکه البرز
  • ۳ نمایشنامه جدید در نمایشگاه کتاب
  • برای کار التماس نمی‌‌کنم
  • انتشار ۳ نمایشنامه
  • اتوبوس‌هایی که به فرمان خانم‌ها حرکت می‌کنند
  • تجمعات دانشگاه‌های آمریکا لرزه بر دستگاه‌های حامی صهیونیستی انداخت
  • آب تالاب‌های پلدشت ۴۰ درصد افزایش یافت